معلّم خواسته بود انشا درباره شب یلدا نوشت و به مدرسه برد
خوشحال به خانه بازگشت در کلاس خوانده معلّم لذّت برده زنگ تفریح به دفتر معلّمان فراخوانده میگفت یک بار هم در حضور تمام معلّمها و مدیر و مسئولین مدرسه قرائت کرده این انشا را:
خیلی خوشحال بود احساس غرور میکرد تأثیرگذار توصیف کرد نقدی پر جرأت و با جسارت
من این را دوست دارم اینکه انسانی بتواند بر حق ایستادگی کند نترسد و ملاحظه نکند اگر فهمید راه درست چیست بیپروا آن را بیان نماید
خدا را شکر کردم از اینکه توانستم فرزندم را منتقد تربیت کنم!
قال امیرالمؤمنین (ع): «أَیُّهَا النَّاسُ، لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ.» (نهجالبلاغه، خ201) اى مردم، در راه هدایت از کمى اهل آن وحشت نکنید، که مردم بر سر سفره اى گرد آمده اند که زمان سیرى آن اندک، و مدّت گرسنگى آن طولانى است. (ترجمه انصاریان) برچسبهای مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - انشا 12 - سیده مریم 281 -
|